کوله بارت بر بند ، شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم ، بشناسیم خدا و بفهمیم که چه عمری غافل بودیم ، ای سبک بال ! مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس ، دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا ، این ها آرزوهای من برای توست . دردا ! دلم گرفته از روزگار امشب ، دیگر نمانده در دل صبر و قرار امشب ، آه ! آه ای آسمان ساکت ببین دیده ترم را ، دارم بسی شکایت از کردگار امشب . تا که پرسیدم ز منطق عشق چیست ؟ در جوابم این چنین گفت و گریست : لیلی و مجنون همه افسانه اند ، عشق تفسیری ز زهرا و علی ست .جملات زیبا کوه چون سنگ بود تنها شد یا چون تنها بود سنگ شد ! من که نه سنگ بودم نه کوه ، من چرا تنها شدم ؟
نظرات شما عزیزان: